ایسنا: پژوهشهای پیشین نشان میداد کودکان تا قبل از ده سالگی ممکن است مفهوم کنایه را در نیابند. اما این پژوهش جدید که به تازگی انجام شده نشان می دهد توانایی درک گفت و گوی غیر کلامی در بسیاری از کودکان پیش از رسیدن به سن دبستان به اندازه کافی رشد میکند. این پژوهش همچنین نشان میدهد بسیاری از کودکان خردسال کاربران مطمئن کنایهها هستند به طوری که گاهی پدر و مادر خود را شگفتزده میکنند.
برای انجام این پژوهش، کارشناسان ۳۹ خانواده را زیر نظر گرفتند. این خانواده ها هر یک دو فرزند خردسال داشتند. آنها شیوه برقراری ارتباط پدر و مادر را با فرزندانشان بررسی کردند. پژوهشگران دریافتند وقتی پدر و مادر از انواع مختلف گفتارهای غیرلفظی یا اشاره ای استفاده میکنند، این کودکان دستکم یکی از نشانههای کنایه دار در این گفت و گوها را درک میکنند. استفان الکساندر پژوهشگر دانشگاه مونترال کانادا نتایج این بررسی را در مجله انگلیسی "روانشناسی رشد" منتشر کرده است.
شهرزاد: هیچ نهاد دولتی و خصوصی در پایتخت کشور وجود ندارد که به آموزش صنایع دستی به طور مدون و برنامه ریزی شده بپردازد و در این زمینه نه متولیان صنایع دستی و نه ارگان های مردم نهاد از جمله فرهنگسراها هیچگونه اقدامی انجام ندادهاند.
آموزش صنایع دستی به کودکان
درحالیکه آموزش صنایع دستی به عنوان یک هنرصنعت اصیل ایرانی باید از کودکی فراگرفته شود و این حق هر کودک ایرانی است که با صنایع دستی سرزمین اش حداقل آشنایی را داشته باشد هنوز هیچ نهاد دولتی و خصوصی در تهران وجود ندارد که به صورت جدی و مدون به آموزش صنایع دستی بپردازد. فرهنگسراهای تهران به عنوان مراکزی مردم نهاد هنوز فاقد کارگاه های آموزشی صنایع دستی هستند.
به گزارش CHN و بنا بر آماری که از حوزههای آموزش فرهنگسراهای تهران گرفته شده است اکثریت آنها هیچگونه کارگاه آموزشی صنایع دستی برای کودکان ندارند. به طوری که تعداد انگشت شماری از آنها تنها به آموزش رشته هایی چون سفال و معرق می پردازند که آن هم اگر به حد نصاب برسد شامل رده بالای سنی میشود. البته در بخشی از فصول سال مثل تابستان ها کارگاه هایی دایر میشوند که به صورت پراکنده به کودکان آموزش سفال میدهند ولی متاسفانه این روند کاملا مقطعی است و فاقد یک شاکله ی نظام مند است.
در این خصوص جواد، ترکان هنرمند صنایع دستی به CHN میگوید: تاکنون صنایع دستی هیچگونه زیرساخت و زیربنایی نداشته است از جمله کارهایی که در این زمینه می توان کرد آموزش و فرهنگ سازی است. و کودکان به دلیل قدرت یادگیری در سنین کم توانایی یادگیری بالایی دارند. اگر از سنین پایین بستری فراهم شود تا کودکان زمینه آشنایی با صنایع دستی را داشته باشند باعث می شود هم جایگاه و اصالت صنایع دستی حفظ شود هم بسیاری از مشکلات آن بدلیل پرداختن به این موضوع حل شود.
آموزش صنایع دستی به کودکان
درحالیکه آموزش صنایع دستی به عنوان یک هنرصنعت اصیل ایرانی باید از کودکی فراگرفته شود و این حق هر کودک ایرانی است که با صنایع دستی سرزمین اش حداقل آشنایی را داشته باشد هنوز هیچ نهاد دولتی و خصوصی در تهران وجود ندارد که به صورت جدی و مدون به آموزش صنایع دستی بپردازد. فرهنگسراهای تهران به عنوان مراکزی مردم نهاد هنوز فاقد کارگاه های آموزشی صنایع دستی هستند.
به گزارش CHN و بنا بر آماری که از حوزههای آموزش فرهنگسراهای تهران گرفته شده است اکثریت آنها هیچگونه کارگاه آموزشی صنایع دستی برای کودکان ندارند. به طوری که تعداد انگشت شماری از آنها تنها به آموزش رشته هایی چون سفال و معرق می پردازند که آن هم اگر به حد نصاب برسد شامل رده بالای سنی میشود. البته در بخشی از فصول سال مثل تابستان ها کارگاه هایی دایر میشوند که به صورت پراکنده به کودکان آموزش سفال میدهند ولی متاسفانه این روند کاملا مقطعی است و فاقد یک شاکله ی نظام مند است.
در این خصوص جواد، ترکان هنرمند صنایع دستی به CHN میگوید: تاکنون صنایع دستی هیچگونه زیرساخت و زیربنایی نداشته است از جمله کارهایی که در این زمینه می توان کرد آموزش و فرهنگ سازی است. و کودکان به دلیل قدرت یادگیری در سنین کم توانایی یادگیری بالایی دارند. اگر از سنین پایین بستری فراهم شود تا کودکان زمینه آشنایی با صنایع دستی را داشته باشند باعث می شود هم جایگاه و اصالت صنایع دستی حفظ شود هم بسیاری از مشکلات آن بدلیل پرداختن به این موضوع حل شود.
ایسنا: این متخصص سرشناس در کنفرانسی هشدار داد: مدارس باید استفاده از رایانهها را برای کودکان زیر 9 سال ممنوع کنند؛ چون این فناوری به مغز کودکان آسیب میرساند.
دکتر اریک سیگمان تصریح کرد: این فناوری روی عملکردهای توجهی و تمرکزی کودکان تاثیر میگذارد و برای مغز در حال رشد کودکان در این گروه سنی، مضر است.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر کودکان مدارس ابتدایی در انگلیس حداقل یک نوبت در هفته درس فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند و استفاده از رایانه در مدارس ابتدایی بسیار شایع و متداول است.
بحث برسر مزیت یا خطر استفاده از این ابزار اطلاعات در سنین پایین و خردسالی هنوز با شک و تردید همراه است. در حالی که مطالعات پیشین نشان داده است؛ این فناوری میتواند به مهارتهای یادگیری و سلامت و رشد اجتماعی در کودکان کمک کند و هم چنین گروهی از محققان در آمریکا دریافتهاند که استفاده نرم افزاری در کودکی، رشد گفتاری را بهبود میبخشد اما دکتر سیگمان تاکید دارد که استفاده از این فناوری برای بهرهمندی از مزایای آن باید در سنین بالاتر صورت گیرد؛ چون مغز کودکان زیر 9 سال هنوز در حال رشد است و رایانه به این رشد آسیب میرساند.
دکتر اریک سیگمان تصریح کرد: این فناوری روی عملکردهای توجهی و تمرکزی کودکان تاثیر میگذارد و برای مغز در حال رشد کودکان در این گروه سنی، مضر است.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر کودکان مدارس ابتدایی در انگلیس حداقل یک نوبت در هفته درس فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند و استفاده از رایانه در مدارس ابتدایی بسیار شایع و متداول است.
بحث برسر مزیت یا خطر استفاده از این ابزار اطلاعات در سنین پایین و خردسالی هنوز با شک و تردید همراه است. در حالی که مطالعات پیشین نشان داده است؛ این فناوری میتواند به مهارتهای یادگیری و سلامت و رشد اجتماعی در کودکان کمک کند و هم چنین گروهی از محققان در آمریکا دریافتهاند که استفاده نرم افزاری در کودکی، رشد گفتاری را بهبود میبخشد اما دکتر سیگمان تاکید دارد که استفاده از این فناوری برای بهرهمندی از مزایای آن باید در سنین بالاتر صورت گیرد؛ چون مغز کودکان زیر 9 سال هنوز در حال رشد است و رایانه به این رشد آسیب میرساند.
تابناک: با توجه به آسیبهای در کمین کودکان در مواقعی که اعضای خانواده در کنارشان حضور ندارند، لازم است که کودکان خود را با شگردها و شیوههای دزدان که در کمینشان نشستهاند آگاه سازید.
• به کودکان بیاموزید هرگز از افراد غریبه چیزی دریافت نکنند.
• در مکانهای شلوغ و پرتردد، مانند پایانههای مسافربری، ایستگاههای مترو، اتوبوس و اماکن مشابه، مراقب کودکان باشید و آنها را از خود جدا نکنید.
• وقتی کودکانتان طلا و زیورآلات همراه دارند آنها را برای انجام کاری از جمله خرید و غیره تنهایی به بیرون خانه نفرستید.
• تا حد امکان پوششی برای فرزندانتان انتخاب کنید که طلاجات آنها کاملاً مخفی باشد. ضمن اینکه شرط احتیاط این است که به بچهها طلاجات نیاویزید.
• به کودکان بیاموزید هرگز از افراد غریبه چیزی دریافت نکنند.
• در مکانهای شلوغ و پرتردد، مانند پایانههای مسافربری، ایستگاههای مترو، اتوبوس و اماکن مشابه، مراقب کودکان باشید و آنها را از خود جدا نکنید.
• وقتی کودکانتان طلا و زیورآلات همراه دارند آنها را برای انجام کاری از جمله خرید و غیره تنهایی به بیرون خانه نفرستید.
• تا حد امکان پوششی برای فرزندانتان انتخاب کنید که طلاجات آنها کاملاً مخفی باشد. ضمن اینکه شرط احتیاط این است که به بچهها طلاجات نیاویزید.
تبیان: بخواهید یا نخواهید، مسخره کردن و دستانداختن یکدیگر، واقعیت زندگی یا دستکم زندگی پیش از بلوغ است. دیر یا زود، همه بچهها خواهند آموخت که کلمات قدرت فوقالعاده ای دارند، و همانطور که شاید خودتان تا کنون پی برده باشید، احتمال زود رخ دادن این قضیه بسیار است.
در حال حاضر کودک مهدکودکی شما سرگرم کشف موقعیتهای اجتماعی و روابط دوستانه است. متاسفانه، مهارتهای اجتماعی وی هنوز به بالاترین سطح خود نرسیدهاند. برای مثال، کودک شما ممکن است به کودک دیگری بگوید «تو دیگه بهترین دوست من نیستی» یا «چه کفشای زشتی پات کردی»، زیرا که هنوز مهارتهای پیچیده برقراری ارتباط را که برای بانزاکت بودن نیاز دارد به خوبی یاد نگرفته است.
اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامههای تلوزیونی مورد علاقه وی ریشخند، استهزا و بی احترامی را به عنوان رفتارهایی قابلقبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.
حتی ممکن است یکی از دوستانش را سرزنش کند که «تو خیلی لوسی»، در حالی که تنها میخواسته بگوید از اینکه وی زنگ تفریح را با کس دیگری بوده ناراحت شده است. مهدکودکی ها ممکن است طعنههای کلی چون «کلهگنده» ... را بیاختیار به زبان آورند، ولی همچنین روی برخی از صفات خاص نیز تمرکز دارند، مثل عینک زدن؛ و گاهاً برای تعریف گروههای اجتماعی از استهزا استفاده می کنند " بچه ننه، تو نمی تونی با ما بازی کنی"
همچنین کودک 5 ساله شما ممکن است به این دلیل دیگران را مسخره کند که –هرچند به اشتباه- به او یاد دادهاند اینطور با دیگران برخورد کند. اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامههای تلوزیونی مورد علاقه وی ریشخند، استهزا و بی احترامی را به عنوان رفتارهایی قابلقبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.
چه کنیم اگر فرزندمان مورد تمسخر قرار گرفت ؟
کار زیادی از شما برای اجتناب از مسخره شدن فرزندتان از جانب دیگر کودکان بر نمی آید، امّا می توانید به وی بیاموزید که چگونه از پس این عبارات برخورنده بر بیایند:
در درد او شریک شوید. تصدیق کنید که مسخره شدن دردآور است. بگذارید کودک تان بداند که شما درکش میکنید –«وقتی اون پسره بهت گفت بچهننه عصبانی شدی نه ؟»- و پیشنهاد کنید که به مسخره کننده بگوید که چقدر باعث جریحهدار شدن احساسات وی شده است. او را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود میآورند.
هدایتش کنید. به کودک 5 ساله خود بگویید گرچه نمیتواند آنچه را که دیگران میگویند کنترل کند، میتواند در مورد نحوه واکنش خود تصمیم بگیرد. از وی بپرسید که آیا ایدهای درباره کنار آمدن با آن دارد، و توضیح دهید که گزینههای متعددی برایش وجود دارد. میتوانید حتی یک نمایش راه بیاندازید – که در آن شما نقش فرزند خود و کودک نقش آزاردهندهاش را بازی میکند. برای مثال اگر او بگوید «تو نمیتونی اینجا با من غذا بخوری، چون خیلی لوسی!»، میتوانید پاسخ دهید که «من لوس نیستم، تازه کلی دوست دیگه دارم که امروز غذا رو با اونا میخورم» یا میتوانید به او بیاموزید که در پاسخ دادن بی ادبی نکند. اگر تمسخر موجب تحریک و عصبانیت کودک شما نشود، فرد مسخره کننده احساس قدرت یا لذت از اذیت کودک شما را نخواهد داشت. وقتی کودکتان را مسخره میکنند، او میتواند به کار خودش ادامه دهد و یا به سادگی راه خود را کشیده و برود.
کودک خود را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود میآورند.
به او یاد بدهید که کمک بخواهد. از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی میطلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید. اگر وی از مسخره شدن در مدرسه به شدت ناراحت است – به خصوص اگر این وضعیت ادامه دار باشد- لازم است که (در کنار شما) با معلم خود دراین باره حرف بزند. به گفته شنک « معلم می تواند با تشویق مهارت های مثبت اجتماعی در کودک شما و کمک به ایجاد طیف گسترده ای از روابط دوستانه، از کودک تان حمایت نماید.» اگر فرزندتان به سبب این موضوع در وضعیت بغرنجی قرار گرفته است، به دنبال مشاوره حرفه ای بگردید.
از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی میطلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید.
برخلاف پند و توصیه خود عمل نکنید. چه بسا تمسخری که موجب ناراحتی کودکتان شده است نه از جانب هم کلاسی هایش، بلکه از سوی شما باشد – و ممکن است شما اصلا متوجه آن نباشید. دستانداختن دلسوزانه روشی شگفتانگیز برای پرورش حس شوخطبعی است، ولی اجازه دهید کودک تان در این کار راهنما باشد. اگر به خوبی واکنش نشان نمیدهد، شاید موضوع مورد بحث از لحاظی تحریکش کرده است. پس در موضوعی که با آن درگیر است ، موضوعاتی چون ترس از تاریکی یا غلبه بر لکنت عصبی – که تنها موجب شرمندگی وی خواهد شد شوخی نکنید. و هیچوقت لحن زننده به خود نگیرید: اسم گذاشتن و پوزخند مجاز نیستند. البته مهم ترین قاعده این است که در ملاعام کودک خود را دست نیندازید. خواندن وی با الفاظی چون «عروسک کوچولوی من» یا «تپل» در برابر هم کلاسی یا دوستانش مطمئناً موجب شرمندگی وی خواهد شد. با رعایت حدود شوخی، به کودک خود نشان خواهید داد که چطور بدون ناراحت کردن دیگران به شوخی و خنده بپردازد.
وقتی کودک مهد کودکی تان دیگران را دست میاندازد و مورد تمسخر قرار میدهد چه باید کرد؟
از کوره در نروید. گرچه شنیدن طعنههایی که از دهان کودک شما خارج می شود برایتان ناراحت کننده است، خونسردی خود را حفظ کنید و در مقابل میل به متوقف کردن او مقاومت کنید. به یاد داشته باشید که وی قطعاً به دنبال واکنشی می گردد. به عقیده شنک «شما ممکن است به اشتباه با از کوره در رفتن خود تمسخر را تقویت نمایید». با خونسردی کامل به او بفهمانید که استفاده از آن کلمات موجب ناراحتی دیگران میشود، و به یادش آورید که چه احساسی از مورد تمسخر قرار گرفتن یا طرد شدن از جمع دوستان خواهد داشت.
بر روانشناسی و تلقین تمرکز کنید. دلیل این طعنه زدنهای کودک هرچه باشد، صحبت با کودک 5 ساله تان در مورد تبعات رفتارش به وی کمک خواهد کرد که بتواند خود را جای دیگران بگذارد. پس به یادش آورید که مثلا اگر کسی بگوید لحن او زننده بوده است، احساس بدی خواهد داشت. بگذارید بداند که اشاره به تفاوتهای دیگران اشکالی ندارد، ولی به رو آوردن آنها درست نیست. تاکید کنید که شکل ظاهر یک نفر هیچ ربطی به این که در باطن چهطور آدمی است ندارد و دقت کنید که خودتان الفاظ منفی در مورد ظاهر دیگران به کار نبرید.
رقابت در تمسخر را کاهش دهید. اگر کودک مهدکودکی شما خواهر خود را دست می اندازد، شاید به این معنا نباشد که از دست او ناراحت یا عصبانی است، شاید تنها به این خاطر باشد که نیازمند توجه بیشتری از جانب شماست. برای کاهش طعنههای فرزند اولتان مطمئن شوید که به اندازه کافی وقت با او میگذرانید. اگر او خواهر کوچک ترش را اذیت میکند، سعی کنید با سپردن فرزند کوچک تر به او این وضعیت را اصلاح کنید. به یادش آورید که وی بزرگتر است و بازیهای زیادی بلد است که می تواند به خواهر کوچکترش بیاموزد. در مورد چیزهایی که او خود وقتی کوچکتر بود دوست داشت، حرف بزنید؛ و تشویقش کنید که آنها را به خواهر کوچکترش بیاموزد. توانایی خنداندن خواهر کوچکتر به او حس اهمیت و مفید بودن خواهد داد، و نداشتن چنین حسهایی نخستین علل مسخره کردن است.
در حال حاضر کودک مهدکودکی شما سرگرم کشف موقعیتهای اجتماعی و روابط دوستانه است. متاسفانه، مهارتهای اجتماعی وی هنوز به بالاترین سطح خود نرسیدهاند. برای مثال، کودک شما ممکن است به کودک دیگری بگوید «تو دیگه بهترین دوست من نیستی» یا «چه کفشای زشتی پات کردی»، زیرا که هنوز مهارتهای پیچیده برقراری ارتباط را که برای بانزاکت بودن نیاز دارد به خوبی یاد نگرفته است.
اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامههای تلوزیونی مورد علاقه وی ریشخند، استهزا و بی احترامی را به عنوان رفتارهایی قابلقبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.
حتی ممکن است یکی از دوستانش را سرزنش کند که «تو خیلی لوسی»، در حالی که تنها میخواسته بگوید از اینکه وی زنگ تفریح را با کس دیگری بوده ناراحت شده است. مهدکودکی ها ممکن است طعنههای کلی چون «کلهگنده» ... را بیاختیار به زبان آورند، ولی همچنین روی برخی از صفات خاص نیز تمرکز دارند، مثل عینک زدن؛ و گاهاً برای تعریف گروههای اجتماعی از استهزا استفاده می کنند " بچه ننه، تو نمی تونی با ما بازی کنی"
همچنین کودک 5 ساله شما ممکن است به این دلیل دیگران را مسخره کند که –هرچند به اشتباه- به او یاد دادهاند اینطور با دیگران برخورد کند. اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامههای تلوزیونی مورد علاقه وی ریشخند، استهزا و بی احترامی را به عنوان رفتارهایی قابلقبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.
چه کنیم اگر فرزندمان مورد تمسخر قرار گرفت ؟
کار زیادی از شما برای اجتناب از مسخره شدن فرزندتان از جانب دیگر کودکان بر نمی آید، امّا می توانید به وی بیاموزید که چگونه از پس این عبارات برخورنده بر بیایند:
در درد او شریک شوید. تصدیق کنید که مسخره شدن دردآور است. بگذارید کودک تان بداند که شما درکش میکنید –«وقتی اون پسره بهت گفت بچهننه عصبانی شدی نه ؟»- و پیشنهاد کنید که به مسخره کننده بگوید که چقدر باعث جریحهدار شدن احساسات وی شده است. او را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود میآورند.
هدایتش کنید. به کودک 5 ساله خود بگویید گرچه نمیتواند آنچه را که دیگران میگویند کنترل کند، میتواند در مورد نحوه واکنش خود تصمیم بگیرد. از وی بپرسید که آیا ایدهای درباره کنار آمدن با آن دارد، و توضیح دهید که گزینههای متعددی برایش وجود دارد. میتوانید حتی یک نمایش راه بیاندازید – که در آن شما نقش فرزند خود و کودک نقش آزاردهندهاش را بازی میکند. برای مثال اگر او بگوید «تو نمیتونی اینجا با من غذا بخوری، چون خیلی لوسی!»، میتوانید پاسخ دهید که «من لوس نیستم، تازه کلی دوست دیگه دارم که امروز غذا رو با اونا میخورم» یا میتوانید به او بیاموزید که در پاسخ دادن بی ادبی نکند. اگر تمسخر موجب تحریک و عصبانیت کودک شما نشود، فرد مسخره کننده احساس قدرت یا لذت از اذیت کودک شما را نخواهد داشت. وقتی کودکتان را مسخره میکنند، او میتواند به کار خودش ادامه دهد و یا به سادگی راه خود را کشیده و برود.
کودک خود را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود میآورند.
به او یاد بدهید که کمک بخواهد. از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی میطلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید. اگر وی از مسخره شدن در مدرسه به شدت ناراحت است – به خصوص اگر این وضعیت ادامه دار باشد- لازم است که (در کنار شما) با معلم خود دراین باره حرف بزند. به گفته شنک « معلم می تواند با تشویق مهارت های مثبت اجتماعی در کودک شما و کمک به ایجاد طیف گسترده ای از روابط دوستانه، از کودک تان حمایت نماید.» اگر فرزندتان به سبب این موضوع در وضعیت بغرنجی قرار گرفته است، به دنبال مشاوره حرفه ای بگردید.
از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی میطلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید.
برخلاف پند و توصیه خود عمل نکنید. چه بسا تمسخری که موجب ناراحتی کودکتان شده است نه از جانب هم کلاسی هایش، بلکه از سوی شما باشد – و ممکن است شما اصلا متوجه آن نباشید. دستانداختن دلسوزانه روشی شگفتانگیز برای پرورش حس شوخطبعی است، ولی اجازه دهید کودک تان در این کار راهنما باشد. اگر به خوبی واکنش نشان نمیدهد، شاید موضوع مورد بحث از لحاظی تحریکش کرده است. پس در موضوعی که با آن درگیر است ، موضوعاتی چون ترس از تاریکی یا غلبه بر لکنت عصبی – که تنها موجب شرمندگی وی خواهد شد شوخی نکنید. و هیچوقت لحن زننده به خود نگیرید: اسم گذاشتن و پوزخند مجاز نیستند. البته مهم ترین قاعده این است که در ملاعام کودک خود را دست نیندازید. خواندن وی با الفاظی چون «عروسک کوچولوی من» یا «تپل» در برابر هم کلاسی یا دوستانش مطمئناً موجب شرمندگی وی خواهد شد. با رعایت حدود شوخی، به کودک خود نشان خواهید داد که چطور بدون ناراحت کردن دیگران به شوخی و خنده بپردازد.
وقتی کودک مهد کودکی تان دیگران را دست میاندازد و مورد تمسخر قرار میدهد چه باید کرد؟
از کوره در نروید. گرچه شنیدن طعنههایی که از دهان کودک شما خارج می شود برایتان ناراحت کننده است، خونسردی خود را حفظ کنید و در مقابل میل به متوقف کردن او مقاومت کنید. به یاد داشته باشید که وی قطعاً به دنبال واکنشی می گردد. به عقیده شنک «شما ممکن است به اشتباه با از کوره در رفتن خود تمسخر را تقویت نمایید». با خونسردی کامل به او بفهمانید که استفاده از آن کلمات موجب ناراحتی دیگران میشود، و به یادش آورید که چه احساسی از مورد تمسخر قرار گرفتن یا طرد شدن از جمع دوستان خواهد داشت.
بر روانشناسی و تلقین تمرکز کنید. دلیل این طعنه زدنهای کودک هرچه باشد، صحبت با کودک 5 ساله تان در مورد تبعات رفتارش به وی کمک خواهد کرد که بتواند خود را جای دیگران بگذارد. پس به یادش آورید که مثلا اگر کسی بگوید لحن او زننده بوده است، احساس بدی خواهد داشت. بگذارید بداند که اشاره به تفاوتهای دیگران اشکالی ندارد، ولی به رو آوردن آنها درست نیست. تاکید کنید که شکل ظاهر یک نفر هیچ ربطی به این که در باطن چهطور آدمی است ندارد و دقت کنید که خودتان الفاظ منفی در مورد ظاهر دیگران به کار نبرید.
رقابت در تمسخر را کاهش دهید. اگر کودک مهدکودکی شما خواهر خود را دست می اندازد، شاید به این معنا نباشد که از دست او ناراحت یا عصبانی است، شاید تنها به این خاطر باشد که نیازمند توجه بیشتری از جانب شماست. برای کاهش طعنههای فرزند اولتان مطمئن شوید که به اندازه کافی وقت با او میگذرانید. اگر او خواهر کوچک ترش را اذیت میکند، سعی کنید با سپردن فرزند کوچک تر به او این وضعیت را اصلاح کنید. به یادش آورید که وی بزرگتر است و بازیهای زیادی بلد است که می تواند به خواهر کوچکترش بیاموزد. در مورد چیزهایی که او خود وقتی کوچکتر بود دوست داشت، حرف بزنید؛ و تشویقش کنید که آنها را به خواهر کوچکترش بیاموزد. توانایی خنداندن خواهر کوچکتر به او حس اهمیت و مفید بودن خواهد داد، و نداشتن چنین حسهایی نخستین علل مسخره کردن است.
مادر بانو: ترس و تشویش، شیوع اضطراب در کودکان را پایه ریزی می کند و در صورتی که این ترس ها، بیمار گونه نباشد، به صورت طبیعی خود را نشان می دهد. خجالتی و گوشه گیر بودن، جزو شایع ترین اضطراب های اجتماعی کودکان است که می تواند زندگی آنان را مختل کند. کودکان، ترس و اضطراب را از راه شرطی شدن فرا می گیرند. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرار گرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورت می گیرد. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
کودکان می توانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش های دفاعی مانند کناره گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت ها و شرایط ناراحت کننده و محرک های آزار دهنده، کناره گیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شب ادرای، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق می افتد. در واقع وقتی کودک نتواند راه هایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.
در مرحله انکار، منکر واقعیت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد. در مرحله سرکوبی، تلاش او در جهت فراموشی حالت های اضطراب به کار می رود تا به تدریج آن را از ذهن خود آگاهش دور سازد اما در مرحله فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد را به دیگران نسبت می دهد. در نتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند. امروزه اضطراب های اجتماعی کودکان، بیش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانی هایی است که در واقع با اضطراب های اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبه روست.
نشانه های اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد و در بعد فکری تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری، کودک یاد می گیرد خانه برایش مکانی امن است، نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید. کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.
به طور کلی آموزش کودکان برای مقابله با اضطراب حائز اهمیت است. والدینی که به فرزندان خود اجازه میدهند با مشکلات روزمره زندگی مواجه شوند ، به آنها کمک میکنند انعطاف پذیری بیشتری پیدا کنند و راهکارهای بهتری را برای کنار آمدن با دشواریها بیابند. والدینی که بیش از اندازه از فرزندان خود حفاظت میکنند ، گرایش به اختلال اضطراب را در آنان عملی میسازند.
راهکارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینهساز در ایجاد نگرانی و اضطراب در کودکان ، پیشنهادها و راهکارهایی به صورت زیر ارایه میگردد:
1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.
2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.
3- اگر میخواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتیهای عصبی – روانی نشوند ، باید به آنها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آنها بیاموزند که ”خوب" و ”بد" بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آنها بستگی دارد .
4- عکسالعمل والدین به گونهای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند.
5- اشتباهات گذشته کودکان را به رخ آنان نگشند.
6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه میکنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی میبرند و هم دچار نگرانی نمیشوند.
7- والدین باید الگویی از انسانهای مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند.
8- بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی وجود داشته باشد.
9- به تفریحات و سرگرمیهای کودکان بها دهند و با آنها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم میسازد که والدین و کودکان در بیان ایدهها مشارکت داشته باشند.
10- از مقایسه کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.
11- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند.
نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرار گرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورت می گیرد. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.
کودکان می توانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش های دفاعی مانند کناره گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت ها و شرایط ناراحت کننده و محرک های آزار دهنده، کناره گیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شب ادرای، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق می افتد. در واقع وقتی کودک نتواند راه هایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.
در مرحله انکار، منکر واقعیت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد. در مرحله سرکوبی، تلاش او در جهت فراموشی حالت های اضطراب به کار می رود تا به تدریج آن را از ذهن خود آگاهش دور سازد اما در مرحله فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد را به دیگران نسبت می دهد. در نتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند. امروزه اضطراب های اجتماعی کودکان، بیش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانی هایی است که در واقع با اضطراب های اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبه روست.
نشانه های اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد و در بعد فکری تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری، کودک یاد می گیرد خانه برایش مکانی امن است، نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید. کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.
به طور کلی آموزش کودکان برای مقابله با اضطراب حائز اهمیت است. والدینی که به فرزندان خود اجازه میدهند با مشکلات روزمره زندگی مواجه شوند ، به آنها کمک میکنند انعطاف پذیری بیشتری پیدا کنند و راهکارهای بهتری را برای کنار آمدن با دشواریها بیابند. والدینی که بیش از اندازه از فرزندان خود حفاظت میکنند ، گرایش به اختلال اضطراب را در آنان عملی میسازند.
راهکارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینهساز در ایجاد نگرانی و اضطراب در کودکان ، پیشنهادها و راهکارهایی به صورت زیر ارایه میگردد:
1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.
2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.
3- اگر میخواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتیهای عصبی – روانی نشوند ، باید به آنها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آنها بیاموزند که ”خوب" و ”بد" بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آنها بستگی دارد .
4- عکسالعمل والدین به گونهای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند.
5- اشتباهات گذشته کودکان را به رخ آنان نگشند.
6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه میکنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی میبرند و هم دچار نگرانی نمیشوند.
7- والدین باید الگویی از انسانهای مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند.
8- بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی وجود داشته باشد.
9- به تفریحات و سرگرمیهای کودکان بها دهند و با آنها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم میسازد که والدین و کودکان در بیان ایدهها مشارکت داشته باشند.
10- از مقایسه کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.
11- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند.
تبیان: اگر صاحب فرزند شده باشید حتما ملاحظه کرده اید که کودکان تقریبا از یک و نیم سالگی "نه گفتن" را آغاز کرده و با به کار بردن آن سعی دارند که در برابر والدین و اطرافیان اعلام استقلال کرده و خواسته خود را اجرا کنند به نظر می رسد که این کودکان با هر خواسته منطقی قصد مخالفت داشته و در اصطلاح " ساز مخالف " می زنند. حال فکر می کنید برای کنار آمدن با این شرایط چه باید کرد؟ چرا که گاه این اعلام استقلال کودکان باعث بروز رفتارهای منفی و توجیه ناپذیری که نادرست و غیر منطقی است، می گردد.
در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است.
نمونه های رایج این مخالفت و امتناع کودکان در زمان لباس پوشیدن، سوار شدن در کالسکه و یا هر وسیله نقلیه دیگر، غذا خوردن، بازی کردن با وسایل بازی و .... خود را نشان می دهد. هر چند که این تضادورزی مدت زمان زیادی طول نمی کشد و کم کم کودکان رفتار متعادل تری را اتخاذ می کنند اما بسیار مشاهده شده است که به کار بردن الگوهای تربیتی نادرست و یا حتی بی توجهی به تربیت کودک در این دوره حساس، می تواند عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد.
چگونه در برابر "نه گفتن" کودک خود واکنش نشان دهیم؟
- در مقابل رفتار نادرست کودکتان برخوردی تند نداشته باشید بلکه میانه روی در پیش گرفته و سعی کنید درک کنید که او در حال طی کردن مرحله طبیعی از رشد خود است. بنابراین بر ضد کودک خود رفتار نکنید و با این کار مانع از ایجاد کشمکش خانگی در منزل تان شوید.
- مراقب باشید که کودکتان خیلی خسته و یا گرسنه نماند مثلا به تنظیم وعده های غذایی و استراحت او بسیار توجه کنید و ساعات مشخصی را برای خوابیدن ظهر و شب او قرار دهید.
- شرایطی را فراهم آورید که " نه گفتن " کودکتان به حداقل برسد و درخواستهای مثبت از فرزندتان بکنید. برای مثال بگویید: " در پیاده رو دوچرخه سواری کن" به جای آنکه بگویید:" داخل خیابان بازی نکن"
- اگر می خواهید خواهش کودکتان را رد کنید از این گونه اصطلاحات استفاده کنید:" نظر خوبیه ولی بعدا با هم بازی می کنیم " به جای آنکه بگویید " نه من امروز گرفتارتر از آن هستم که بتوانم با تو بازی کنم "
- اگر کودکتان خیلی بر روی خواسته اش پافشاری می کند و اعصاب شما را در هم میریزد بهتر است که صبور باشید و به خاطر آورید که او در حال سپری کردن مرحله طبیعی رشد کودکی است.
- کودکان نیاز دارند که تا حد امکان کارها ی مربوط به خود را خودشان انجام دهند بنابراین سعی نکنید دایما آنها را کنترل کنید. مثلا به جای اینکه خودتان او را در کالسکه و یا در صندلی مخصوص بنشانید ، اجازه دهید خودش این کار را بکند و یا حتی المقدور تنها به او کمک کنید.
- زمانی که کودکتان دایما با درخواستهای شما مخالفت می کند سعی کنید آرامش خود را حفظ کرده و به آرامی برای او استدلال کنید و دلیل صحبت خود را برای کودکتان شرح دهید اما عصبانی نشوید.
- در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید. مثلا وقتی کودکتان برای پوشیدن کفشهای خود با شما مخالفت می کند بهتر است از این روش استفاده کنید:" ببینم کی زودتر میتونه کفششو بپوشه؟" به جای اینکه از این گفتار استفاده کنید:" همین الان کفشاتو می پوشی یا نه؟"
- به کودک خود فرصت انتخاب دهید و او را در محدودیت قرار ندهید از این طریق امکان "نه گفتن" کودکتان را به حداقل برسانید برای مثال :" سیب دوست داری بخوری یا پرتقال؟"
- زمانی که کودکتان همکاری لازم را با شما دارد او را مورد تشویق قرار دهید.
در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید
- یکی از روشهای بسیار موثر در زمانهایی که کودکتان خیلی بداخلاقی و لجبازی می کند این است که حواس او را پرت کنید مثلا بگویید:" فکر کنم صدای ماشین باباتو شنیدم...".
- زمانی که کودکتان شروع به بدرفتاری و لجبازی می کند مراقب باشید که به کارهای او لبخند نزنید چون به طور ناخودآگاه باعث تقویت رفتارهای نادرست او می شوید.
- در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است. هر چه فرزندتان بزرگتر می شود مسلما بیشتر می تواند بین کارهای خوب و بد تمیز قایل شود اما بهتر است که این موارد را شما به کودکتان آموزش دهید و اجازه ندهید که گاه تجارب سخت، این اصول را به آنها آموزش دهد و به این ترتیب درسهای زندگی برای آنها گران تمام شود. مثلا " اگر به گلدان دست بزنی ممکن است بشکند" و یا "این کتری داغ است ممکن است بسوزی و .."
- در تربیت کودکان از لغات تاخیری بهره ببرید مانند :"شاید بعدا این کار را انجام دهیم " و یا تا زمانی که غذا نخوری نمی توانیم جایی برویم و.."
- روش های رفتاری دیگر را به او پیشنهاد دهید. مثلا "تو نباید روی دیوار نقاشی کنی بلکه بهتر است که از این صفحه کاغذ استفاده کنی".
فراموش نکنید که تربیت کودک از همان لحظات اول تولد وی آغاز می شود اگر از همان ابتدا از روشهای درست تربیتی بهره نبرید ممکن است که در آینده فرزندی لجباز و خودرای داشته باشید.
در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است.
نمونه های رایج این مخالفت و امتناع کودکان در زمان لباس پوشیدن، سوار شدن در کالسکه و یا هر وسیله نقلیه دیگر، غذا خوردن، بازی کردن با وسایل بازی و .... خود را نشان می دهد. هر چند که این تضادورزی مدت زمان زیادی طول نمی کشد و کم کم کودکان رفتار متعادل تری را اتخاذ می کنند اما بسیار مشاهده شده است که به کار بردن الگوهای تربیتی نادرست و یا حتی بی توجهی به تربیت کودک در این دوره حساس، می تواند عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد.
چگونه در برابر "نه گفتن" کودک خود واکنش نشان دهیم؟
- در مقابل رفتار نادرست کودکتان برخوردی تند نداشته باشید بلکه میانه روی در پیش گرفته و سعی کنید درک کنید که او در حال طی کردن مرحله طبیعی از رشد خود است. بنابراین بر ضد کودک خود رفتار نکنید و با این کار مانع از ایجاد کشمکش خانگی در منزل تان شوید.
- مراقب باشید که کودکتان خیلی خسته و یا گرسنه نماند مثلا به تنظیم وعده های غذایی و استراحت او بسیار توجه کنید و ساعات مشخصی را برای خوابیدن ظهر و شب او قرار دهید.
- شرایطی را فراهم آورید که " نه گفتن " کودکتان به حداقل برسد و درخواستهای مثبت از فرزندتان بکنید. برای مثال بگویید: " در پیاده رو دوچرخه سواری کن" به جای آنکه بگویید:" داخل خیابان بازی نکن"
- اگر می خواهید خواهش کودکتان را رد کنید از این گونه اصطلاحات استفاده کنید:" نظر خوبیه ولی بعدا با هم بازی می کنیم " به جای آنکه بگویید " نه من امروز گرفتارتر از آن هستم که بتوانم با تو بازی کنم "
- اگر کودکتان خیلی بر روی خواسته اش پافشاری می کند و اعصاب شما را در هم میریزد بهتر است که صبور باشید و به خاطر آورید که او در حال سپری کردن مرحله طبیعی رشد کودکی است.
- کودکان نیاز دارند که تا حد امکان کارها ی مربوط به خود را خودشان انجام دهند بنابراین سعی نکنید دایما آنها را کنترل کنید. مثلا به جای اینکه خودتان او را در کالسکه و یا در صندلی مخصوص بنشانید ، اجازه دهید خودش این کار را بکند و یا حتی المقدور تنها به او کمک کنید.
- زمانی که کودکتان دایما با درخواستهای شما مخالفت می کند سعی کنید آرامش خود را حفظ کرده و به آرامی برای او استدلال کنید و دلیل صحبت خود را برای کودکتان شرح دهید اما عصبانی نشوید.
- در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید. مثلا وقتی کودکتان برای پوشیدن کفشهای خود با شما مخالفت می کند بهتر است از این روش استفاده کنید:" ببینم کی زودتر میتونه کفششو بپوشه؟" به جای اینکه از این گفتار استفاده کنید:" همین الان کفشاتو می پوشی یا نه؟"
- به کودک خود فرصت انتخاب دهید و او را در محدودیت قرار ندهید از این طریق امکان "نه گفتن" کودکتان را به حداقل برسانید برای مثال :" سیب دوست داری بخوری یا پرتقال؟"
- زمانی که کودکتان همکاری لازم را با شما دارد او را مورد تشویق قرار دهید.
در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید
- یکی از روشهای بسیار موثر در زمانهایی که کودکتان خیلی بداخلاقی و لجبازی می کند این است که حواس او را پرت کنید مثلا بگویید:" فکر کنم صدای ماشین باباتو شنیدم...".
- زمانی که کودکتان شروع به بدرفتاری و لجبازی می کند مراقب باشید که به کارهای او لبخند نزنید چون به طور ناخودآگاه باعث تقویت رفتارهای نادرست او می شوید.
- در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است. هر چه فرزندتان بزرگتر می شود مسلما بیشتر می تواند بین کارهای خوب و بد تمیز قایل شود اما بهتر است که این موارد را شما به کودکتان آموزش دهید و اجازه ندهید که گاه تجارب سخت، این اصول را به آنها آموزش دهد و به این ترتیب درسهای زندگی برای آنها گران تمام شود. مثلا " اگر به گلدان دست بزنی ممکن است بشکند" و یا "این کتری داغ است ممکن است بسوزی و .."
- در تربیت کودکان از لغات تاخیری بهره ببرید مانند :"شاید بعدا این کار را انجام دهیم " و یا تا زمانی که غذا نخوری نمی توانیم جایی برویم و.."
- روش های رفتاری دیگر را به او پیشنهاد دهید. مثلا "تو نباید روی دیوار نقاشی کنی بلکه بهتر است که از این صفحه کاغذ استفاده کنی".
فراموش نکنید که تربیت کودک از همان لحظات اول تولد وی آغاز می شود اگر از همان ابتدا از روشهای درست تربیتی بهره نبرید ممکن است که در آینده فرزندی لجباز و خودرای داشته باشید.
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت