loading...
اطفال و کودکان
admin بازدید : 47 شنبه 27 تیر 1394 نظرات (0)
ایسنا: پژوهش‌های پیشین نشان می‌داد کودکان تا قبل از ده سالگی ممکن است مفهوم کنایه را در نیابند. اما این پژوهش جدید که به تازگی انجام شده نشان می دهد توانایی درک گفت و گوی غیر کلامی در بسیاری از کودکان پیش از رسیدن به سن دبستان به اندازه کافی رشد می‌کند. این پژوهش هم‌چنین نشان می‌دهد بسیاری از کودکان خردسال کاربران مطمئن کنایه‌ها هستند به طوری که گاهی پدر و مادر خود را شگفت‌زده می‌کنند.



برای انجام این پژوهش، کارشناسان ۳۹ خانواده را زیر نظر گرفتند. این خانواده ها هر یک دو فرزند خردسال داشتند. آن‌ها شیوه برقراری ارتباط پدر و مادر را با فرزندانشان بررسی کردند. پژوهشگران دریافتند وقتی پدر و مادر از انواع مختلف گفتارهای غیرلفظی یا اشاره ای استفاده می‌کنند، این کودکان دست‌کم یکی از نشانه‌های کنایه دار در این گفت و گوها را درک می‌کنند. استفان الکساندر پژوهشگر دانشگاه مونترال کانادا نتایج این بررسی را در مجله انگلیسی "روانشناسی رشد" منتشر کرده است.


admin بازدید : 30 یکشنبه 07 تیر 1394 نظرات (0)
شهرزاد: بعضی وقتها کودکتان ممکن است دلش بخواهد کمی نقش بازی کند. اگر نخواهد به مهمانی بیاید یا روزهایی که نمیخواهد به مدرسه برود، شاید کمی هنرپیشه شود. آن هم هنرپیشه ای مریض... اگر بعضی وقتها به مریضی کودک خود مشکوک میشوید ، نکات زیر را به دقت مطالعه کنید. یک روز صبح اتفاقی فرزند دبستانی شما با آبریزش شدید بینی ، سرفه و ناله و زاری از خواب بیدار میشود، فکر میکنید اینقدر حالش بد است که نمیتواند مدرسه برود، سرماخورده، البته خودش اینطور میگوید، اما واقعا سرماخورده؟ آنفلوآنزا گرفته؟ عکس العمل شما به عنوان یک مادر یا پدر چه باید باشد؟ گاهی اوقات، واقعا علائم و عوارض سرماخوردگی و آنفلوآنزا را میبینید باید حتما فرزند خود را نزد پزشک ببرید، اما گاهی فهمیدن اینکه واقعا بیمار است یا نه کمی مشکل است ، ممکن است به نظر شما اصلا بیمار نباشد و شما قبل از اینکه سوپ مرغ را بار بگذارید، یا به رئیس خود تلفن کنید و بگویید امروز سرکار نمیروید، اول بخواهید از صحت بیماری فرزند خود مطمئن شوید. درست است، گاهی بچه ها برای اینکه توجه پدر و مادر خود را جلب کنند، خود را به مریضی میزنند. درروزهای تحصیلی تقریبا 10 درصد کودکان وانمود میکنند مریض هستند و فقط میخواهند مدرسه نروند. این مسئله گاهی اوقات مشکل آفرین میشود و باعث ناراحتی ، افسردگی و خشم کودکان میشود و حتی این حالت را برای آنها ایجاد میکند که برای همیشه از مدرسه رفتن بیزار شوند. حالا ببینم که والدین چگونه میتوانند متوجه شوند که فرزندشان واقعا مریض است یا خود را به مریضی میزند یعنی تمارض میکند.



سوابق دارویی و پزشکی او را بررسی کنید
علائم رایج آنفلوآنزا عبارتند از تب، خستگی شدید، بدن درد و سرفه های خشک. علائم سرماخوردگی کمی خفیف تر و شامل آبریزش بینی یا گرفتن بینی هستند. به عنوان اولین گام درجه حرارت بدن کودک خود را اندازه گیری کنید. دمای طبیعی بدن در افراد مختلف متفاوت است.

درصبح معمولا 37 درجه است اما تا ظهر و شب بیشتر میشود و تا انتهای روز به 38 درجه هم میرسد ، ولی بازهم طبیعی است. اما اگر دمای طبیعی بدن کودک بیش از 38/5 درجه باشد ، یعنی کودک شما تب دارد. لوزه و گلوی کودک را بررسی کنید. اغلب والدین حتی وقتی لوزه های کودک طبیعی است نیز احساس میکنند شرایط وخیمی دارد. پزشکان معتقدند لوزه های بیمار حالت و رنگی شبیه توت فرنگی یا گوشت همبرگر خام دارند.

به علایم تقلبی توجه کنید
معمولا علایم تقلبی پایداری ندارند. اگر نوجوان یا کودک شما مدام سرفه کرد اما تا یک لحظه از جلوی چشمان شما دور شد، رفت سراغ تلفن و بدون مکث مشغول صحبت با تلفن شد، به آن شک کنید. کودک وقتی بیمار است، معمولا حوصله تماشای تلویزیون را هم ندارد ، حتی اگر جلوی تلویزیون هم نشسته باشد مدام خمیازه میکشد و چرت میزند، اگر این حالت نبود و او خیلی سرحال پای تلویزیون نشسته بود، مطمئن شوید که تمارض میکند. اگر مرتبا از درد جاهای مختلف بدن شکایت کرد، به او مشکوک شوید. مثلا یک بار گفت سردرد دارم ، بعد فورا گفت پاهایم درد میکند و نیم ساعت بعد از دل درد شکایت کرد، بدانید یک جای کار ایراد دارد.

مشکل را ریشه یابی کنید
هروقت متوجه شدید فرزند شما خودش را به بیماری زده سعی کنید علت تمارض را شناسایی کنید. برخی از کودکان به خاطر تنبلی و فرار از مدرسه خود را به مریضی میزنند ، عده ای دیگر دنبال جلب توجه هستند، برخی هم چون میبینند دانش آموزان دیگر بیمار هستند و چند روزی مدرسه نمیآیند، میخواهند به این روش چندروزی در خانه استراحت کنند. اما در مورد برخی از کودکان مسئله کمی جدی تر میشود و فقط تنبلی و استراحت نیست، بلکه دلیل اصلی تمارض آنها انزجار از مدرسه است. از مدرسه خسته شده اند و با این حربه میخواهند مدرسه نروند. ترس و بروز خشم در مورد بزرگ جلوه دادن یک امتحان نیز میتواند یکی از دلایل رایج تمارض باشد. ممکن است یک درس یا امتحان برای آنها سخت باشد و به وسیله ای بخواهند از آن فرار کنند. افسردگی نیز میتواند یکی از دلایل تمارض کودک باشد.

وقتی مشکل را ریشه یابی کردید تصمیم درست بگیرید
کودکانی که در خانواده های بسیارتحصیلکرده زندگی میکنند و والدین شان توقع زیادی در زمینه تحصیلی از آنها دارند، بیشتر اضطراب و هراس دارند و بیشتر خود را به مریضی میزنند. کودکانی که در خانواده های بی نظم و بی مسئولیت زندگی میکنند، نیز بیشتر خود را به مریضی میزنند و رفتارهای نادرست را از والدین خود یاد می گیرند. مثلا اگر درخانواده ای والدین دائما از دردهای فیزیکی گله مند باشند، کودک نیز این رفتار را یاد میگیرد. اگر مادر روز قبل از حقوق گرفتن دائما از سردرد شکایت کند، ممکن است کودک نیز قبل از روز امتحان ریاضی از سردرد شکایت کند. بنابراین به جای رفتارهای اشتباه والدین باید سعی کنند به خود و کودکشان یاد دهند در شرایط خشم، اضطراب و افسردگی چگونه به مشکلات غلبه کنند و نگذارند دردهای روحی باعث تولید دردهای فیزیکی در آنها شود. اگر متوجه شوید که کودک شما واقعا بیمار نیست و خود را به مریضی زده است، رفتار نادرست او را تقویت نکنید، یعنی با یک کاسه سوپ وارد سالن نشوید و از او بخواهید سوپ بخورد. او می تواند برنامه موردعلاقه اش در تلویزیون را تماشا کند. با این رفتارها او خوشحال می شود از این که در خانه مانده است و خانه را به مدرسه ترجیح میدهد و شما با این رفتارها او را به تمارض تشویق میکنید. البته اگر کودک شما واقعا بیمار باشد، پختن سوپ مرغ و مراقبت از او در طول دوران بیماری بهترین رفتار است. درطول بیماری تمام تلاش خود را برای بهبودی سریع فرزندتان انجام دهید.
admin بازدید : 38 شنبه 06 تیر 1394 نظرات (0)
تبیان: بخواهید یا نخواهید، مسخره کردن و دست‌انداختن یکدیگر، واقعیت زندگی‌ یا دست‌کم زندگی پیش از بلوغ است. دیر یا زود، همه بچه‌ها خواهند آموخت که کلمات قدرت فوق‌العاده ‌ای دارند، و همانطور که شاید خودتان تا کنون پی برده باشید، احتمال زود رخ دادن این قضیه بسیار است.

در حال حاضر کودک مهد‌کودکی شما سرگرم کشف موقعیت‌های اجتماعی و روابط دوستانه است. متاسفانه، مهارت‌های اجتماعی وی هنوز به بالاترین سطح خود نرسیده‌اند. برای مثال، کودک شما ممکن است به کودک دیگری بگوید «تو دیگه بهترین دوست من نیستی» یا «چه کفشای زشتی پات کردی»، زیرا که هنوز مهارت‌های پیچیده‌ برقراری ارتباط را که برای بانزاکت بودن نیاز دارد به خوبی یاد نگرفته است.



اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامه‌های تلوزیونی مورد علاقه‌ وی ریشخند، استهزا و بی ‌احترامی را به عنوان رفتارهایی قابل‌قبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.

حتی ممکن است یکی از دوستانش را سرزنش کند که «تو خیلی لوسی»، در حالی که تنها می‌خواسته بگوید از اینکه وی زنگ تفریح را با کس دیگری بوده ناراحت شده است. مهدکودکی ‌ها ممکن است طعنه‌های کلی چون «کله‌گنده» ... را بی‌اختیار به زبان آورند، ولی همچنین روی برخی از صفات خاص نیز تمرکز دارند، مثل عینک ‌زدن؛ و گاهاً برای تعریف گروه‌های اجتماعی از استهزا استفاده می ‌کنند " بچه ‌ننه، تو نمی تونی با ما بازی کنی"

همچنین کودک 5 ساله‌ شما ممکن است به این دلیل دیگران را مسخره کند که –هرچند به اشتباه- به او یاد داده‌اند اینطور با دیگران برخورد کند. اگر خانواده، دوستان، برادران و خواهران یا برنامه‌های تلوزیونی مورد علاقه‌ وی ریشخند، استهزا و بی ‌احترامی را به عنوان رفتارهایی قابل‌قبول و عادی نشان دهند، تعجبی نخواهد داشت که وی از آنها تقلید کند.

چه کنیم اگر فرزندمان مورد تمسخر قرار گرفت ؟
کار زیادی از شما برای اجتناب از مسخره شدن فرزندتان از جانب دیگر کودکان بر نمی ‌آید، امّا می ‌توانید به وی بیاموزید که چگونه از پس این عبارات برخورنده بر بیایند:

در درد او شریک شوید. تصدیق کنید که مسخره شدن دردآور است. بگذارید کودک ‌تان بداند که شما درکش می‌کنید –«وقتی اون پسره بهت گفت بچه‌ننه عصبانی شدی نه ؟»- و پیشنهاد کنید که به مسخره کننده بگوید که چقدر باعث جریحه‌دار شدن احساسات وی شده است. او را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود می‌آورند.

هدایتش کنید. به کودک 5 ساله‌ خود بگویید گرچه نمی‌تواند آنچه را که دیگران می‌گویند کنترل کند، می‌تواند در مورد نحوه‌ واکنش خود تصمیم‌ بگیرد. از وی بپرسید که آیا ایده‌ای درباره کنار آمدن با آن دارد، و توضیح دهید که گزینه‌های متعددی برایش وجود دارد. می‌توانید حتی یک نمایش راه بیاندازید – که در آن شما نقش فرزند خود و کودک نقش آزاردهنده‌اش را بازی می‌کند. برای مثال اگر او بگوید «تو نمی‌تونی اینجا با من غذا بخوری، چون خیلی لوسی!»، می‌توانید پاسخ دهید که «من لوس نیستم، تازه کلی دوست دیگه دارم که امروز غذا رو با اونا می‌خورم» یا می‌توانید به او بیاموزید که در پاسخ دادن بی ادبی نکند. اگر تمسخر موجب تحریک و عصبانیت کودک شما نشود، فرد مسخره کننده احساس قدرت یا لذت از اذیت کودک شما را نخواهد داشت. وقتی کودکتان را مسخره می‌کنند، او می‌تواند به کار خودش ادامه دهد و یا به سادگی راه خود را کشیده و برود.

کودک خود را تشویق کنید با کودکانی بازی کند که با وی رفتار خوبی دارند و احساس خوبی در او به وجود می‌آورند.

به او یاد بدهید که کمک بخواهد. از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی می‌طلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید. اگر وی از مسخره شدن در مدرسه به شدت ناراحت است – به خصوص اگر این وضعیت ادامه دار باشد- لازم است که (در کنار شما) با معلم خود دراین باره حرف بزند. به گفته شنک « معلم می تواند با تشویق مهارت های مثبت اجتماعی در کودک شما و کمک به ایجاد طیف گسترده ای از روابط دوستانه، از کودک تان حمایت نماید.» اگر فرزندتان به سبب این موضوع در وضعیت بغرنجی قرار گرفته است، به دنبال مشاوره حرفه ای بگردید.

از سر گذراندن تمسخر بلوغ زیادی می‌طلبد، پس از کودک خود انتظار نداشته باشید که بتواند با خونسردی با قضیه کنار بیاید.

برخلاف پند و توصیه خود عمل نکنید. چه بسا تمسخری که موجب ناراحتی کودکتان شده است نه از جانب هم کلاسی هایش، بلکه از سوی شما باشد – و ممکن است شما اصلا متوجه آن نباشید. دست‌انداختن دلسوزانه روشی شگفت‌انگیز برای پرورش حس شوخ‌طبعی ا‌ست، ولی اجازه دهید کودک ‌تان در این کار راهنما باشد. اگر به خوبی واکنش نشان نمی‌دهد، شاید موضوع مورد بحث از لحاظی تحریکش کرده است. پس در موضوعی که با آن درگیر است ، موضوعاتی چون ترس از تاریکی یا غلبه بر لکنت عصبی – که تنها موجب شرمندگی وی خواهد شد شوخی نکنید. و هیچ‌وقت لحن زننده به خود نگیرید: اسم ‌گذاشتن و پوزخند مجاز نیستند. البته مهم ‌ترین قاعده‌ این است که در ملاعام کودک خود را دست نیندازید. خواندن وی با الفاظی چون «عروسک کوچولوی من» یا «تپل» در برابر هم کلاسی یا دوستانش مطمئناً موجب شرمندگی وی خواهد شد. با رعایت حدود شوخی، به کودک خود نشان خواهید داد که چطور بدون ناراحت کردن دیگران به شوخی و خنده بپردازد.

وقتی کودک مهد ‌کودکی‌ تان دیگران را دست می‌اندازد و مورد تمسخر قرار می‌دهد چه باید کرد؟
از کوره در نروید. گرچه شنیدن طعنه‌هایی که از دهان کودک شما خارج می شود برایتان ناراحت کننده است، خونسردی خود را حفظ کنید و در مقابل میل به متوقف کردن او مقاومت کنید. به یاد داشته باشید که وی قطعاً به دنبال واکنشی می ‌گردد. به عقیده‌ شنک «شما ممکن است به اشتباه با از کوره در رفتن خود تمسخر را تقویت نمایید». با خونسردی کامل به او بفهمانید که استفاده از آن کلمات موجب ناراحتی دیگران می‌شود، و به یادش آورید که چه احساسی از مورد تمسخر قرار گرفتن یا طرد شدن از جمع دوستان خواهد داشت.

بر روان‌شناسی و تلقین تمرکز کنید. دلیل این طعنه زدن‌های کودک هرچه باشد، صحبت با کودک 5 ساله ‌تان در مورد تبعات رفتارش به وی کمک خواهد کرد که بتواند خود را جای دیگران بگذارد. پس به یادش آورید که مثلا اگر کسی بگوید لحن او زننده بوده است، احساس بدی خواهد داشت. بگذارید بداند که اشاره به تفاوت‌های دیگران اشکالی ندارد، ولی به رو آوردن آنها درست نیست. تاکید کنید که شکل ظاهر یک نفر هیچ ربطی به این که در باطن چه‌طور آدمی ا‌ست ندارد و دقت کنید که خودتان الفاظ منفی در مورد ظاهر دیگران به کار نبرید.

رقابت در تمسخر را کاهش دهید. اگر کودک مهدکودکی شما خواهر خود را دست ‌می ‌اندازد، شاید به این معنا نباشد که از دست او ناراحت یا عصبانی ا‌ست، شاید تنها به این خاطر باشد که نیازمند توجه بیشتری از جانب شماست. برای کاهش طعنه‌های فرزند اولتان مطمئن شوید که به اندازه‌ کافی وقت با او می‌گذرانید. اگر او خواهر کوچک ترش را اذیت می‌کند، سعی کنید با سپردن فرزند کوچک ‌تر به او این وضعیت را اصلاح کنید. به یادش آورید که وی بزرگتر است و بازی‌های زیادی بلد است که می ‌تواند به خواهر کوچکترش بیاموزد. در مورد چیزهایی که او خود وقتی کوچکتر بود دوست داشت، حرف بزنید؛ و تشویقش کنید که آنها را به خواهر کوچک‌ترش بیاموزد. توانایی خنداندن خواهر کوچکتر به او حس اهمیت و مفید بودن خواهد داد، و نداشتن چنین حس‌هایی نخستین علل مسخره کردن است.
admin بازدید : 28 شنبه 06 تیر 1394 نظرات (0)
تبیان: فرزندان ممکن است در برخی مواقع خواسته‌هایی داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد. با چنین فرزندانی چه برخوردی باید داشته باشیم و چگونه می‌توانیم آنها را قانع کنیم؟ درخواست فرزندان بر اساس میل و نیاز آنهاست اما در برخی مواقع برآورده کردن این میل و نیاز، ممکن است به مصلحت نباشد.



ارضای خواسته‌ها و نیازها باید به گونه‌ای باشد که راه را برای رشد شخصیت فرد باز کند. به این معنی که اگر همیشه همه خواسته‌های ما بدون کوچک‌ترین مانعی برآورده شود، آن گاه از وضعیت موجود احساس رضایت کرده و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمی‌دهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود. اصولا پیدایش نیازها و خواسته‌های تازه که محرکی برای حرکت رو به جلو است نتیجه این است که به برخی از خواسته‌های خود نرسیده‌ایم. بنابراین ما در حالی که نیاز فرزندان خود را برآورده می‌کنیم، باید آنها را آماده کنیم که از لحاظ شخصیتی، اجتماعی و روانی به پله‌های بالاتری دست پیدا کنند.برای این کار لازم است اولا خواسته‌های معقول ارضا شود؛ چرا که محرومیت و ناکامی در دستیابی به خواسته‌ها، شخص را در آینده از لحاظ شخصیتی و زندگی فردی با مشکل مواجه می‌کند. دوم اینکه ارضا و پاسخگویی به این خواسته‌ها باید نسبی باشد. پاسخ دادن نسبی به خواسته‌ها روحیه صبر و افزایش تحمل را برای کودک به دنبال دارد و مهارت‌های تلاش برای بدست آوردن‌های بیشتر را در او تقویت می‌کند.

اگر همیشه همه خواسته‌های ما بدون کوچک‌ترین مانعی برآورده شود، آن گاه از وضعیت موجود احساس رضایت کرده و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمی‌دهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود.این همان چیزی است که روان‌شناسان به آن «ناکامی بهینه» می‌گویند. در برخی موارد واقعا صلاح نیست به نیازهای فرزندان‌مان پاسخ دهیم. اما چگونه؟

فرزندان ما هنگامی دارای شخصیت سالم هستند که دو خصوصیت در آنها وجود داشته باشد. خصوصیت اول، شناخت واقعیت‌ها و شناسایی محدودیت‌ها و فرصت‌هایی است که وجود دارد. یعنی آموزش این نکته که در زندگی موانع و ناکامی‌هایی وجود دارد، خودش می‌تواند یک هدف تربیتی باشد و به فرزند ما کمک کند که واقع‌نگر تربیت شود و به قول معروف لوس و دردانه نشود. بچه‌های لوس بچه‌هایی هستند که «نه» نشنیده‌اند. خصوصیت دوم مربوط به تفکر فرزند است. به این معنی که باید متوجه شود دست دیگری نیز در کار است که ممکن است بر وفق مراد او نباشد و او باید راه‌حل مناسب را پیدا کند که اوضاع را به نفع خودش تغییر دهد. تقویت این روحیه در کودک مهم است.


admin بازدید : 29 جمعه 05 تیر 1394 نظرات (0)
تبیان: اگر صاحب فرزند شده باشید حتما ملاحظه کرده اید که کودکان تقریبا از یک و نیم سالگی "نه گفتن" را آغاز کرده و با به کار بردن آن سعی دارند که در برابر والدین و اطرافیان اعلام استقلال کرده و خواسته خود را اجرا کنند به نظر می رسد که این کودکان با هر خواسته منطقی قصد مخالفت داشته و در اصطلاح " ساز مخالف " می زنند. حال فکر می کنید برای کنار آمدن با این شرایط چه باید کرد؟ چرا که گاه این اعلام استقلال کودکان باعث بروز رفتارهای منفی و توجیه ناپذیری که نادرست و غیر منطقی است، می گردد.

در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است.



نمونه های رایج این مخالفت و امتناع کودکان در زمان لباس پوشیدن، سوار شدن در کالسکه و یا هر وسیله نقلیه دیگر، غذا خوردن، بازی کردن با وسایل بازی و .... خود را نشان می دهد. هر چند که این تضادورزی مدت زمان زیادی طول نمی کشد و کم کم کودکان رفتار متعادل تری را اتخاذ می کنند اما بسیار مشاهده شده است که به کار بردن الگوهای تربیتی نادرست و یا حتی بی توجهی به تربیت کودک در این دوره حساس، می تواند عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد.

چگونه در برابر "نه گفتن" کودک خود واکنش نشان دهیم؟
- در مقابل رفتار نادرست کودکتان برخوردی تند نداشته باشید بلکه میانه روی در پیش گرفته و سعی کنید درک کنید که او در حال طی کردن مرحله طبیعی از رشد خود است. بنابراین بر ضد کودک خود رفتار نکنید و با این کار مانع از ایجاد کشمکش خانگی در منزل تان شوید.

- مراقب باشید که کودکتان خیلی خسته و یا گرسنه نماند مثلا به تنظیم وعده های غذایی و استراحت او بسیار توجه کنید و ساعات مشخصی را برای خوابیدن ظهر و شب او قرار دهید.

- شرایطی را فراهم آورید که " نه گفتن " کودکتان به حداقل برسد و درخواستهای مثبت از فرزندتان بکنید. برای مثال بگویید: " در پیاده رو دوچرخه سواری کن" به جای آنکه بگویید:" داخل خیابان بازی نکن"

- اگر می خواهید خواهش کودکتان را رد کنید از این گونه اصطلاحات استفاده کنید:" نظر خوبیه ولی بعدا با هم بازی می کنیم " به جای آنکه بگویید " نه من امروز گرفتارتر از آن هستم که بتوانم با تو بازی کنم "

- اگر کودکتان خیلی بر روی خواسته اش پافشاری می کند و اعصاب شما را در هم میریزد بهتر است که صبور باشید و به خاطر آورید که او در حال سپری کردن مرحله طبیعی رشد کودکی است.

- کودکان نیاز دارند که تا حد امکان کارها ی مربوط به خود را خودشان انجام دهند بنابراین سعی نکنید دایما آنها را کنترل کنید. مثلا به جای اینکه خودتان او را در کالسکه و یا در صندلی مخصوص بنشانید ، اجازه دهید خودش این کار را بکند و یا حتی المقدور تنها به او کمک کنید.

- زمانی که کودکتان دایما با درخواستهای شما مخالفت می کند سعی کنید آرامش خود را حفظ کرده و به آرامی برای او استدلال کنید و دلیل صحبت خود را برای کودکتان شرح دهید اما عصبانی نشوید.

- در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید. مثلا وقتی کودکتان برای پوشیدن کفشهای خود با شما مخالفت می کند بهتر است از این روش استفاده کنید:" ببینم کی زودتر میتونه کفششو بپوشه؟" به جای اینکه از این گفتار استفاده کنید:" همین الان کفشاتو می پوشی یا نه؟"

- به کودک خود فرصت انتخاب دهید و او را در محدودیت قرار ندهید از این طریق امکان "نه گفتن" کودکتان را به حداقل برسانید برای مثال :" سیب دوست داری بخوری یا پرتقال؟"

- زمانی که کودکتان همکاری لازم را با شما دارد او را مورد تشویق قرار دهید.

در برخورد با مخالفتهای دایمی فرزندتان از روشهای هوشمندانه بهره گیرید

- یکی از روشهای بسیار موثر در زمانهایی که کودکتان خیلی بداخلاقی و لجبازی می کند این است که حواس او را پرت کنید مثلا بگویید:" فکر کنم صدای ماشین باباتو شنیدم...".

- زمانی که کودکتان شروع به بدرفتاری و لجبازی می کند مراقب باشید که به کارهای او لبخند نزنید چون به طور ناخودآگاه باعث تقویت رفتارهای نادرست او می شوید.

- در زمان تضادورزی و بدرفتاری کودکتان سعی کنید برای او شرح دهید که به چه دلیل رفتارش نادرست و غیر قابل قبول است. هر چه فرزندتان بزرگتر می شود مسلما بیشتر می تواند بین کارهای خوب و بد تمیز قایل شود اما بهتر است که این موارد را شما به کودکتان آموزش دهید و اجازه ندهید که گاه تجارب سخت، این اصول را به آنها آموزش دهد و به این ترتیب درسهای زندگی برای آنها گران تمام شود. مثلا " اگر به گلدان دست بزنی ممکن است بشکند" و یا "این کتری داغ است ممکن است بسوزی و .."

- در تربیت کودکان از لغات تاخیری بهره ببرید مانند :"شاید بعدا این کار را انجام دهیم " و یا تا زمانی که غذا نخوری نمی توانیم جایی برویم و.."

- روش های رفتاری دیگر را به او پیشنهاد دهید. مثلا "تو نباید روی دیوار نقاشی کنی بلکه بهتر است که از این صفحه کاغذ استفاده کنی".

فراموش نکنید که تربیت کودک از همان لحظات اول تولد وی آغاز می شود اگر از همان ابتدا از روشهای درست تربیتی بهره نبرید ممکن است که در آینده فرزندی لجباز و خودرای داشته باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 146
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 2,224
  • بازدید کلی : 18,680