loading...
اطفال و کودکان
admin بازدید : 36 جمعه 19 تیر 1394 نظرات (0)
شهرزاد: تنها با چند تکنیک میتوانید به کودک خود کمک کنید تا بر ترس خود از دکتر غلبه کند.هیچ تعجبی ندارد که کودکان کم سن و سال گاهی از سر زدن به مطب پزشک بترسند. بسیاری از بزرگسالان هم از مراجعه به پزشک وحشت دارند.سعی کنید ترس خود از دکتر را به کودک منتقل نکنید. کودک شما احتمالا به اندازه کافی آنقدر به مطب دکتر رفته که با آمپول آشنایی داشته باشد!با کمی درک، همدردی و به کارگیری تکنیک های زیر میتوانید به کودک کمک کنید بر ترس خود غلبه کرده و احساس راحتی کند.

کودک را برای مراجعه به پزشک همراهی کنید
زمانی که کودک متوجه می شود که حتی آدم بزرگها هم باید به سراغ دکتر بروند، خود را تافته جدا بافته نمی داند. اگر کودک بداند که از مراجعه به پزشک چه انتظاری دارد، دفعه بعد احساس خوبی خواهد داشت.

کاری کنید کودک احساس راحتی کند
یک وسیله نرم و راحت مانند پتو یا عروسک پشمالوی مورد علاقه کودک را همراه بیاورید. اگر سن و سال کودک اجازه میدهد، بگذارید خودش تصمیم بگیرد برای ویزیت دکتر چه لباسی بپوشد. حتی به او پیشنهاد کنید با خودش چیزی بیاورد (کتاب مورد علاقه، گلی از باغچه منزل و غیره) تا آن را به دکتر نشان دهد.



بر نکات مثبت تاکید کنید
وقتی نگران و مضطرب هستید، کودک این را احساس می کند. بنابراین سعی کنید آرام و مطمئن باشید. اگر آرام و خونسرد باشید، احتمال آرام شدن کودک نیز بیشتر می شود. زمانی که درباره دکتر صحبت می کنید، لحن مثبتی داشته باشید و هیجان زده نشوید.

برای بعد از ویزیت، برنامه هایی ترتیب دهید
به کودک خود قول چیزی را بعد از ویزیت دکتر بدهید. برای رفتن به شهربازی، خوردن بستنی یا سر زدن به یک دوست، به عنوان سرگرمی بعد از مراجعه به پزشک برنامه ریزی کنید.

به کودک خود آموزش دهید
به دنبال کتابها و DVD هایی با موضوع دکتر و معاینه بیماران باشید. به این ترتیب کودک می تواند کودکان دیگری را نیز که همان احساس مشابه را دارند بشناسد. خیلی فنی صحبت نکنید، خیلی ساده توضیح دهید که هر کودکی باید دکتر برود و اشاره کنید که دکتر آدم خوبی است که کودکان را ایمن و تندرست نگه می دارد.

با دکتر صحبت کنید
با کمک پزشک، ترس های کودک و نحوه تسکین آنها را بشناسید. یک پزشک خوب باید موقعیت شما را درک کند (کارش این است، سر و کله زدن با کودکان!) اگر او آنطور که شما انتظار دارید، نگران نبود یا نسبت به نیازهای کودک شما حساسیت نشان نداد، باید به فکر تغییر پزشک کودک خود باشید. زمانی که کودک شما میپذیرد دکتر رفتن، بخشی از زندگی روزانه و عادی است، بر ترس خود غلبه می کند. او به کمک شما می فهمد که مراجعه به پزشک فقط برای شادی و تندرستی است.

درباره این موضوع صحبت کنید
با پزشک در مطب گفت وگوی خودمانی داشته باشید. بگویید که پرسنل آنجا چقدر خوب هستند، چه کتابها و اسباب بازیهای خوبی در اتاق انتظار است و بعد از معاینه چه جایزه هایی به کودک داده می شود.

عصبانی نشوید
از دست کودک خود ناراحت نشوید. یادتان باشد کودک شما ترسیده و دچار تردید شده است. به او بگویید که اشکال ندارد گریه کند اما مهم است که بی حرکت در کنار دکتر بنشیند وگرنه معاینه او بیشتر طول می کشد.

نقش دکتر را بازی کنید
نقش بازی کردن برای کودک مضطرب، معجزه میکند. یک جعبه اسباب بازی از ابزار پزشکی بخرید و کودک را تشویق کنید به کمک شما و عروسک هایش، دکتر بازی کند. ببینید چه چیزهایی موجب می شوند کودک در مدت زمان معاینه احساس راحتی کند.
admin بازدید : 39 جمعه 05 تیر 1394 نظرات (0)
مادر بانو: ترس و تشویش، شیوع اضطراب در کودکان را پایه ریزی می کند و در صورتی که این ترس ها، بیمار گونه نباشد، به صورت طبیعی خود را نشان می دهد. خجالتی و گوشه گیر بودن، جزو شایع ترین اضطراب های اجتماعی کودکان است که می تواند زندگی آنان را مختل کند. کودکان، ترس و اضطراب را از راه شرطی شدن فرا می گیرند. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.



نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرار گرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورت می گیرد. بروز ترس ها در کودکان، قابل پیش بینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمی باشد.

کودکان می توانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش های دفاعی مانند کناره گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت ها و شرایط ناراحت کننده و محرک های آزار دهنده، کناره گیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شب ادرای، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق می افتد. در واقع وقتی کودک نتواند راه هایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.

در مرحله انکار، منکر واقعیت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد. در مرحله سرکوبی، تلاش او در جهت فراموشی حالت های اضطراب به کار می رود تا به تدریج آن را از ذهن خود آگاهش دور سازد اما در مرحله فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد را به دیگران نسبت می دهد. در نتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند. امروزه اضطراب های اجتماعی کودکان، بیش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانی هایی است که در واقع با اضطراب های اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبه روست.

نشانه های اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد و در بعد فکری تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.

در بعد رفتاری، کودک یاد می گیرد خانه برایش مکانی امن است، نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید. کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.

به طور کلی آموزش کودکان برای مقابله با اضطراب حائز اهمیت است. والدینی که به فرزندان خود اجازه می‌دهند با مشکلات روزمره زندگی مواجه شوند ، به آنها کمک می‌کنند انعطاف پذیری بیشتری پیدا کنند و راهکارهای بهتری را برای کنار آمدن با دشواری‌ها بیابند. والدینی که بیش از اندازه از فرزندان خود حفاظت می‌کنند ، گرایش به اختلال اضطراب را در آنان عملی می‌سازند.

راه‌کارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینه‌ساز در ایجاد نگرانی و اضطراب در کودکان ، پیشنهادها و راه‌کارهایی به صورت زیر ارایه می‌گردد:

1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.

2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.

3- اگر می‌خواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتی‌های عصبی – روانی نشوند ، باید به آن‌ها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آن‌ها بیاموزند که ”خوب" و ”بد" بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آن‌ها بستگی دارد .

4- عکس‌العمل والدین به گونه‌ای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند.

5- اشتباهات گذشته‌ کودکان را به رخ آنان نگشند.

6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه می‌کنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی می‌برند و هم دچار نگرانی نمی‌شوند.

7- والدین باید الگویی از انسان‌های مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند.

8- بین گفتار و رفتار آن‌ها هماهنگی وجود داشته باشد.

9- به تفریحات و سرگرمی‌های کودکان بها دهند و با آن‌ها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم می‌سازد که والدین و کودکان در بیان ایده‌ها مشارکت داشته باشند.
10- از مقایسه کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.

11- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 146
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 214
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 331
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 348
  • بازدید ماه : 348
  • بازدید سال : 2,553
  • بازدید کلی : 19,009